-
کاغذ دیواری عاشقانه
سهشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1388 10:53
بقیه تو ادامه مطلب.......
-
تصاویر معروف ترین زنان عرب قبل و بعد از جراحی زیبایی!!
شنبه 19 اردیبهشتماه سال 1388 18:01
بقیه تو ادامه مطلب .....
-
عکس های فانتزی
شنبه 19 اردیبهشتماه سال 1388 17:57
بقیه تو ادامه مطلب ........
-
عکس های منتخب
شنبه 19 اردیبهشتماه سال 1388 17:52
بقیه تو ادامه مطلب .........
-
کاش باور داشتم
چهارشنبه 2 اردیبهشتماه سال 1388 21:34
بار الهی... کاش همیشه باور داشتم که یک نفر در حال نظاره و ثبت اعمال من است. شاید دیگه اون موقعی گناهی نمی کردم، از شرمم... کاش باور داشتم. کاش این را می فهمیدم که گر چه من تورا نمی بینم، تو لحظه ای از من غافل نیستی!
-
تو خسته نشدی؟!
چهارشنبه 2 اردیبهشتماه سال 1388 21:34
من از دست خودم خسته شدم. نمی دونم تو چه جوری از من خسته نشدی و هنوز آزادم گذاشتی. شاید این آزادی که بهم دادی واسه اینه که تو هم از دسته من خسته شدی. حق داری. به جون خودت حق داری. آخه بنده اینقدر نمک نشناس؟! چی بگم؟! شرمنده ام. اما تو خودت خالق منی. خودت بهتر از هر کسی می دونی چی آفریدی. خودت می دونی چقدر درون من پر از...
-
سنگ صبورم
دوشنبه 31 فروردینماه سال 1388 22:43
رفیق من سنگ صبور غمهام به دیدنم بیا که خیلی تنهام هیچکی نمیفهمه چه حالی دارم چه دنیای رو به زوالی دارم مجنونمو دلزده از لیلیا خیلی دلم گرفته از خیلیا نمونده از جوونیام نشونی پیر شدم پیر تو ای جوونی تنهای بی سنگ صبور خونه ی سرد و سوت و کور توی شبات ستاره نیست موندی و راه چاره نیست اگرچه هیچکس نیومد سری به تنهاییت نزد...
-
فقط زنده باد عشق
دوشنبه 31 فروردینماه سال 1388 22:42
نبود در تار و پودش دیدی گفت عاشقه عاشق @@@@@@@ نبودش @@@@@@@@@ امشب همه جا حرف از آسمون و مهتابه ، تموم خونه دیدار این خونه فقط خوابه ، تو که رفتی هوای خونه تب داره ، داره از درو دیوارش غم عشق تو می باره ، دارم می میرم از بس غصه خوردم ، بیا بر گرد تا ازعشقت نمردم، همون که فکر نمی کردی نمونده پیشت، دیدی رفت ودل ما رو...
-
مهربان ترین دوستت دارم
دوشنبه 31 فروردینماه سال 1388 22:41
-
هنوز...
دوشنبه 31 فروردینماه سال 1388 22:40
بدم می آید از این دلهای دوزاری که با اشاره ای میشکنند و افتخار میکنم به خودم که با همه تلخی هایت هنوز دلم برات تنگ میشود.
-
عکس های عاشقانه
دوشنبه 31 فروردینماه سال 1388 22:39
بقیه تو ادامه مطلب...
-
این عکسو تقدیم میکنم به همه بچه های عشقی با معرفت
دوشنبه 31 فروردینماه سال 1388 22:23
-
عدم
دوشنبه 31 فروردینماه سال 1388 22:20
راوی غصه ها شدم این دیگه حاشا نداره ببین دل شکستمو، ببین دیگه نا نداره؟ تو جنگ آسمونو ماه چشام فقط یه ناظره تنم برای جون دادن همیشه حی وحاظره حرمت سقف آسمون دیگه شکسته مهربون اونم داره میره سفر دیگه شدم بی همزبون ازعشق واون همه صفا چندتایی مونده خاطره دیگه کسی نمی شینه غروبا پشت پنجره عشقم شده عروسکی افتاده دست بچه ها...
-
رویای محال
دوشنبه 31 فروردینماه سال 1388 22:05
سوالمو جواب نداد میگه حرفام گنگ براش نذاشت که من راهی بشم به زیر بارون چشاش سوالمو جواب نداد ، گفتش که دوستت ندارم نمی تونم توی دلت گلای عشقو بکارم حال منو نفهمیدش وقتی که رفتش بی صدا ندید که غم عشقشو من کشیدم تا به کجا نفهمیدش که بعد از اون، سایه ای حتی ندارم نمی دونم دونست یا نه ، تو این شبا بی ستارم نفهمیدم چشاش...
-
بوم دنیا
دوشنبه 31 فروردینماه سال 1388 22:02
حالا من اینجا نشستم روبه روی بوم دنیا ساده وخسته و تنها، چشم به راه صبح فردا حرفای صمیمی تو همشون تلخن و سنگین تموم شبای عمرم مثل حرفات شده غمگین یادمه مادر بزرگم زیر گوش من می گفتش قصه زندگی ما قصه سنگ و شیشه روزای زندگی ما سیاه مثل همیشه من هنوز اینجا نشستم توی این سکوت ساحل خودم اون جا بودم اما فکر من یه جای باطل...
-
برایش
دوشنبه 31 فروردینماه سال 1388 21:46
من از با تو چه می خواهم می دانی؟ من از با ماه همانی کز نفس های نگاهم ، سخت می آشفت و اکنون سایه اش تنگ است من از خورشید که خجلت می کشید از عشق سوزانم به یک انسان من از دریا،من از باران و حتی خاک این خاکی که در دستان تو بس سالیان است شکل هر بی شکل می گیرد من از هر رنگ،بی رنگی من از یک آسمان،هفت آسمان سرمست دلتنگی چه می...
-
برگ از باد
دوشنبه 31 فروردینماه سال 1388 21:42
به چه می خندی تو؟؟؟ به چه میخندی تو؟به مفهوم غم انگیز جدائی؟ به شکست دل من یاپیروزی دل خویش؟به چه میخندی تو؟ به نگاهم که چه مستانه تورا باورکرد؟یا به افسونگری چشمانت که مرا سوخت و خاکسترکرد؟ به چه میخندی تو؟ به دل ساده من که تابه ابد نیزبه فکر خود نیست؟ خنده دار است...بخند! شبی خواهد رسید از راه، که میتابد به حیرت...
-
حرفای یه عاشق دیونه
دوشنبه 31 فروردینماه سال 1388 21:41
صدای باران را می شنوی ؟ از این دلبستگی های ساده ، دل بریده ام، که عزیز بارانی ام را ، در جاده ای جا گذاشتم یا در آسمان ، به ستاره ی دیگری سلام کردم... توقعی از تو ندارم اگر دوست نداری ، در همان دامنه ی دور دریا بمان هر جور تو راحتی ! باران زده ی من همین سوسوی تو از آن سوی پرده ی دوری برای روشن کردن اتاق تنهاییم کافیست...